یادداشت | امام رضا سرمشقی برای مدیریت اسلامی و سبک زندگی اجتماعی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، ایام شهادت حضرت رضا (ع) بهانهای است برای پل زدن به زندگی امام مهربانیها، امامی که کافی است صفحههای کتاب زندگیاش را ورق بزنیم تا در خط به خط آن رد پای خوبیها را رصد کنیم. امامی که برای جزئی ترین مسائل زندگی، کامل ترین راهکار را در پیش میگرفت و زیباترین آموزهها را به یادگار گذاشته است تا حالا گرههای زندگی امروز را با مرور لحظه به لحظه زندگیاش بگشاییم.
منظور از سبک زندگی اجتماعی ارتباط یک فرد با سایر افراداجتماع است که از یکسری قوانین و روشهای کلی تبعیت میکند.
یکی از عناوین مهم سبک زندگی اجتماعی ، مدیریت اسلامی است که توان اداره کردن یک مجموعه برای رسیدن به اهدافی مشخص طبق اخلاق و توحید اسلامی است. بر همین اساس سبک زندگی و نحوه مدیریت توحیدی از دیدگاه امام رضا (ع) را در ۵ حوزه کلی می توان معرفی کرد.
نحوه برخورد مدیر با ارباب رجوع
مدیر اسلامی نیاز به برخوردی حسنه و نیکو با ارباب رجوع خود دارد که باید روابط عمومی خود را طبق نظر اسلام و ائمه علیهم السلام تنظیم کند و با ارباب رجوع رفتار خداپسندانه داشته باشد. زیرا نوع برخورد با ارباب رجوع می تواند امری بسیار تاثیر گذار در امور تشکل و سازمان باشد و به پیشرفت آن کمک به سزایی کند. امام رضا (ع) می فرمایند : در میزان عمل چیزی سنگین تر از خوش خلقی نیست ( شیخ صدوق،ج۲، ح ۹۸) با توجه به این حدیث که در مورد مدیران نیز صدق می کند اولین نکته در مورد نحوه برخورد مدیر با ارباب رجوع خوش خلقی است . اخلاق نیکو در مدیر نسبت به ارباب رجوع، می تواند باعث روابط محکم تر و پیشرفت سازمان و انجام سریع امور مربوط به ارباب رجوع شود که بسیار پسندیده است در مملکت اسلامی که مردم به مدیران با دید اسلام نگاه می کنند تکلیف را برای آن ها سخت تر می کند به خاطر اینکه عدم برخورد مناسب باعث بدبینی مردم نسبت به اسلام می شود.
تکریم ارباب رجوع آن چنان برای امام رضا(ع) حائز اهمیت است که حضرت می فرمایند: اگر خواستی دربارۀ کسی حرفی بزنی نام خانوادگی اش را بگو و اگر نبود با نام (نیک) از او یاد کن(کلینی،ج۲،ص ۶۷۱) دومین نکته در مورد نحوه برخورد با ارباب رجوع استفاده از نام نیکو در حضور او و یا غیبت اوست. اگر خود ارباب رجوع در برابر مدیر حاضر بود باید نام خانوادگی او را با پسوند های مناسب به کار برد و اگر غایب بود باید از نام های نیک و یا پسوند های محترمانه از او یاد کرد.
عدم زیاده خواهی و زیاده روی مدیر در بیت المال
بیت المال، در نظام اقتصادی اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهی ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافی بلند در حرکت تکاملی انسان به سوی سعادت و معنویّت و قرب الهی است.
بیت المال به اموال عمومی تمامی مسلمانان اطلاق می شود که باید برای همه به مقدار مشخص و شرعی مصرف شود . حتی عده ای آن را اموال الله می دانند که نباید از آن سوء استفاده کرد. مدیران سازمان ها و ادارات و دیگر مجموعه ها نیز زیاده خواهی از بیت المال را برای امور مربوط به سازمان خود باید از ذهن بیرون کنند زیرا زیاده روی در بیت المال حرام بوده و مشکلات شرعی بسیاری دارد و می توان گفت حق تمامی مسلمانان مربوط به یک کشور اسلامی را یک مدیر نا لایق می تواند ضایع کند.
مقام معظم رهبری در مورد لزوم دقت در مصرف بیت المال گفتند: اسراف مسئولان دولتى، از اسراف مردم عادى مضرتر است؛ زيرا كه اين اسراف در بيت المال است.
اين را من مى خواهم از شما به طور جد بخواهم كه مراقب باشيد، اين امانت و اين روحيّه ى امانتدارى نسبت به آنچه كه از مردم در اختيار ماست - بيت المال و آنچه كه مربوط به ثروت هاى عمومى كشور است - اختلال پيدا نكند.
پول ما، امكان ما، بيت المال ما، قدرت امضاى ما، قدرت اشاره ى ما، تصميم ما، اينها كه مال خودمان نيست، مال مردم است. معناى نظارت بر دستگاه ها، استفاده ى بهينه از اين پولى است كه در اختيارشان گذاشته ايم.
حضرت علی(ع) در مورد استفاده دولتمردان از بیت المال فرمود: بخشش غیر اسلامی حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است.( ری شهری، ج ۱۰، ص ۷۴۵) پس زیاده روی مدیر در بیت المال بسیار می تواند ضد اخلاقی و ضد انسانی و ضد دین باشد.
قناعت و استفاده درست از اموال عمومی و خصوصی در سیره و سخن ائمه معصومین علیهم السلام بسیار قابل مشاهده است که می تواند در استفاده از بیت المال نیز از این سخنان استفاده مناسب کرد . امام رضا (ع) در این مورد می فرمایند: قناعت، باعث خویشتن داری و عزت و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت زیاده خواهی بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس نپیماید: یا عبادت پیشه ای که خواهان اجر و مزد اخروی است یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری می کند.(مجلسی، ج ۷۸، ص ۳۴۹)
قناعتی که امام رضا(ع) از آن یاد کرد به دو گونه عمومی و خصوصی قابل تقسیم است.
قناعت خصوصی که به خود فرد و خانواده اش مربوط است و قناعت عمومی مربوط به بیت المال است. اگر مدیر از بیت المال زیاده خواهی کند در برابر آن مقدار مال باید زحمت بکشد و در برابر دنیا پرستان نیز باید کار کند. پس قناعت بهتر از زیاده روی است، خواه در اموال خصوصی باشد و خواه در اموال عمومی!
امام رضا (ع) در بیانی دیگر می فرماید : آن که تنها به روزی زیاد قانع می شود بداند که برای دست یافت به آن، کار بیشتری باید بکند. اما آن که به روزی کم نیز قانع می شود، کار کمتر نیز برای او کافی است. (کلینی،ج۲،ص۱۳۸) این سخن ارزشمند می تواند چند نوع تفسیر داشته باشد که تفسیر آن در این مورد یعنی بیت المال این است که اگر مدیر از بیت المال هر مقدار از اموال را طلب کند باید به همان مقدار در سازمان کار کند و زحمت برای آن بکشد که ضایع نشود و اگر هم کم می خواهد همان کار کم هم کافی است.
وجدان کاری مدیر
همانطور که تجربه نشان داده است وجدان کاری مدیر اگر مناسب باشد و به اصطلاح وجدان داشته باشد باعث پیشرفت و محکم تر کردن سازمان در بین سازمان های مشابه می شود و اگر نا مناسب باشد باعث پس رفت و ضربه به گروه می شود.
وجدان همان صدای خدا است که باید در فرد باشد و وجدان کاری نیز باید خداگونه و خداباور باشد و مدیر امور مربوط به خود و مجموعه خود را خداگرانه انجام دهد نه به صورت دنیاگرا نه و پوچ گرایی و نیهیلیسم.
وجدان کاری همان کار کردن به موقع و کامل بر اساس دستمزد مشخص شده است و اگر کمتر کار شود گفته می شود مدیر یا مسئول بخش وجدان کاری ندارد.
در نکته اول امام رضا (ع) در بیانی شیوا می فرماید : کسی که دارای نعمت فراوان است درلبه پرتگاه می باشد.زیرا حقوقی از سوی خداوند بر او لازم شده است. بخدا قسم هنگامی که نعمت هایی و اموالی از پروردگار به من می رسد، همواره از ادای شکر آن بیمناک هستم ، و حقوقی که از سوی خداوند برعهده من از بابت آن نعمتها واجب شده ،نگرانم تا آنگاه که از عهده آن وظایف الهی برآیم. (کلینی،ج۳،ص۵۰۲) این روایت مشخص می کند که اولین نکته در بحث وجدان این است که بر اساس آن نعمت و دستمزد باید انجام وظیفه کرد ، خواه دستمزد کم باشد یا زیاد ، مهم وجدان کاری نسبت به آن مقدار نعمت است .
امام رضا (ع) در سخنی ارزشمند فرمود: زمانی که دو گرگ گرسنه به گله گوسفندی بی چوپان می زنند از زیان ریاست طلبی در دین مسلمانان بیش تر نیست. (مجلسی، ج ۷۳، ص ۱۴۵) این روایت مشخص می کند که ریاست طلبی و جنگ ریاست در دین مسلمانان ضرر بسیار بزرگی است که قابل جبران نیست و مانند دو گرگ گرسنه به گله گوسفند است که می تواند تمامی آنها را نابود کند.
در بیت المال نیز گروهی برای جاه طلبی و محکم کردن ریاست خود از اموال عمومی و بیت المال استفاده می کنند که میتواند ضرر بزرگی به سازمان بزند.
اشرافی نبودن مدیر و محیط کار مدیر
همانطور که از سیره ائمه اطهار علیهم السلام مشخص است همیشه این بزرگواران زندگی ساده و بی آلایشی داشته اند و همواره از اشرافی گری و تجملات دوری کرده اند حتی در زمانیکه امیر المومنین بوده اند و یا حاکم و مدیر جامعه اسلامی بوده اند اما از اشرافی گری دوری گزیده اند و زندگی ساده را برگزیده اند ؛ و با توجه به اینکه این بزرگواران اسوه و الگوی دیگر نسل ها و به خصوص جامعه آسیب پذیر ما هستند باید طبق روش آنها عمل کرد . با چند داستان کوتاه و روایت مشخص می شود که نباید اشرافی گری در مدیریت نفوذ کند.
امام رضا (ع) در این مورد می فرماید : اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذای ساده تر و کم ارزش تری (نسبت به زمان زمامداری) خواهم خورد و لباس خشن و زبر در برخواهم کرد و با سختی و مشقّت خواهم زیست(قوچانی ، ج ۲، ص ۳۶۲) این روایت نشان می دهد که برای مدیریت باید از اشرافی گری دوری کرد و به ساده بودن محیط کار و امور مدیریتی پرداخت و فقط به فکر زیردستان و ارباب رجوع بود و نه زیبا کردن محیط کار و اسراف در خرید وسایل برای اتاق مدیریت.
مورد دیگری که ضد اشرافیتی را نشان می دهد این است که روزی مأمون خدمت امام رفت و با خود نامهای طولانی داشت که متن آن را برای حضرت خواند، در آن مکتوب آمده بود که برخی روستاهای کابل به دست لشکریان اسلام فتح گردیده است وقتی خواندن آن خاتمه یافت امام فرمودند آیا فتح مناطقی از قلمرو شرک و کفر تو را خرسند ساخته است، مأمون پرسید آیا این خبر شادمانی ندارد که امام به او تأکید کردند تو عدالت را در داخل سرزمینهای اسلامی برقرار کن و فقر و محرومیت را از ریشه برانداز و به گرفتاریهای مردم رسیدگی کن که این مایه خشنودی و خوشحالی یک حاکم اسلامی است نه کشورگشایی و فتوحات تازه و افزون بر قلمرو جغرافیایی(شیخ صدوق ، ج ۲، ص ۱۶۰) در این روایت مشخص است که رسیدگی به گرفتاری مردم و عدالت و فقر مهمترین ارکان حاکم اسلامی و مدیریت است.
مقام معظم رهبری در اشرافی گری می فرمایند: یکی از موانع مهم، عیوب اساسی در سبک زندگی ما است؛ این دیگر مربوط به مسئولین نیست، مربوط به خود ما و شما آحاد مردم است. ما در سبک زندگی مشکلاتی داریم: یکی از مشکلات ما، مصرفگرایی است؛ یکی از مشکلات ما، اسراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن است؛ یکی از مشکلات ما رفاهطلبیِ افراطی است؛ یکی از مشکلات ما اشرافی گری است. اشرافی گری متأسّفانه از طبقات بالا سرریز می شود به طبقات پایین؛ آدم متوسّط -[یعنی] از قشرهای متوسّط- هم وقتی می خواهد میهمانی بگیرد، وقتی می خواهد عروسی بگیرد، مثل اشراف عروسی می گیرد. این عیب است، این خطا است، این ضربهی به کشور می زند. زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن، جزو عیوب مهمّ ما است در سبک زندگیمان.
عدم تکبر در رفتار و برخورد مدیر
تکبر به معنی بسیار بزرگوار بودن و بالاترین مقام را داشتن و بزرگ منشی و یکی از صفات خداوند است و هرکسی به گونه ای رفتار کند که دیگران بگویند او متکبر است و خود بزرگ بینی می کند گناه کرده و بسیار مورد نهی ائمه اطهار علیهم السلام واقع شده است.
در مقابل تکبر که برای انسان زشت است صفتی به نام تواضع وجود دارد که برای انسان مناسب است و انسان فقط باید متواضع باشد یعنی خود را کوچک شمارد و متکبر نباشد .
"یاسر" خدمتگزار امام می گوید: امام رضا(ع) هر وقت فرصت پیدا می کرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع می کرد و با آنان به گفتگو نشسته و مأنوس می گشت و آنان هم با او انس پیدا می نمودند . و هر گاه سر سفره می نشست، از هیچکدام آنان غفلت نمی کرد ، چه کوچک و چه بزرگ ، حتی اصطبل دار و حجامتگر را هم کنار خودش بر سر سفره می نشاند. (شیخ صدوق،ج۲،صص۱۷۰و۱۹۷،ح۲۴) این خصوصیت والای امام رضا (ع) بود که خاشع و متواضع بود و هیچ گاه با اینکه ولیعهد مسلمین بودند و حتی امام و پیشوا بودند خودشان را بالاتر از بقیه نمی دیدند و این نکته نشان می دهد یک مدیر نباید متکبر باشد .
در سبک زندگی اجتماعی امام(ع) انسانهای دیگر جایگاه مهمی دارند به این معنا که ما انسانها موظفیم در برنامه زندگی خود جایگاه مهمی را برای حسن معاشرت با دیگران در نظر بگیریم و خدمت به دیگران را به عنوان وظیفه الهی انسانی به صورت کامل و جدی به انجام برسانیم./918/ی۷۰۳/س
محرم آتش افروز